♣Life i$ re@L $tory♣

آخر من از گیسوی تو خود را می آویزم به دار

♣Life i$ re@L $tory♣

آخر من از گیسوی تو خود را می آویزم به دار

نامه ی شوهری به همسرش

روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است. تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند. نامه را مینویسد اما در تایپ آدرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را به شخص دیگری میفرستد.

در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا آشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند.

اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد .

(اگه یکی گفت این عکس چه ربطی به این مطلب داره ژیش من جایزه داره ها )


پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر نقش زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:





گیرنده : همسر عزیزم

موضوع : من رسیدم

میدونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش انها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا میآد میتونه برای عزیزانش نامه بفرسته.من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم. همه چیز برای ورود تو رو به راهه. فردا میبینمت. امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه. وای چه قدر اینجا گرمه!!



پدر !!!



پدر سلام دوستت دارم:
پدر امروز باز با کدامین ترانهی شیرین لالایی مرا به رویایت دعوت خواهی کرد؟!؟!؟!


دیروز ترانه ات را شنیدم پا به رویایت گذاشتم رویایت سرزمین عشق بود عشق به تو.
درختی بودم که ریشه در خاک رویای تو داشتم درختی از بال های پروانه پولک زرین ماهی، کم کم داشتم قد می کشیدم سرزمین رویایت خشک شد ترک ترک ترسیدی خشک شوم به پایم اشک حیات ریختی میوه و گل دادم روی برگ هایم نام تو را حک کردم دیوانه وار میوه های امید را به این سو و آن سو انداختم دانه ها رشد کرد سرزمین رویایت باغی از میوه شد
پدر امشب نیز مرا به رویایت خواهی برد


دستم را بگیر

ترانه ات را بخوان
سرم را در آغوش بگیر


دوستت دارم پدر!!!


نویسنده : A.S


بازداشت خواننده زیرزمینی معروف به ساسی مانکن

یک مقام انتظامی خبر داد: رقاصی ساسی مانکن در بازار کیش علت بازداشت وی بود.
این مقام عالی رتبه انتظامی در گفت و گو با حقیقت نیوز تاکید کرد: این خواننده ترانه های مبتذل زیرزمینی با ظاهری زننده و رفتارهای ناهنجار در وسط بازار کیش مشغول به رقاصی و انجام حرکات ناهنجار و زشت بود.



این مقام انتظامی در ادامه افزود: ساسی مانکن به همراه تعدادی از هم مسلک های خود در یک مجتمع تجاری در کیش حرکات زشت و ناموزونی را به نمایش در آورده بودند که با اعلام نارضایتی مردم وی دستگیر و از جزیره کیش اخراج شد.

وی در خاتمه خاطر نشان کرد: دستگیری ساسی مانکن به هیچ وجه سیاسی نیست و تنها به لحاظ ایجاد آرامش و زودودن جو روانی ناهنجار صورت گرفته است.

گردآوری:گروه سرگرمی سیمرغ

چه تلخ است دورتر از دور بودن



هنوز هم به ندیدنت عادت نکردم

و سختی اش برایم آزار دهنده شده

شرایط را پذیرفته ام ولی ...


گاهی دیگر طاقت ندارم و باید اشک بریزم

دوریت چه سخت است ای عزیزترینم .

پر از حرفم ولی قادر به بیان نیستم

در سکوت درد را فریاد خواهم زد

و چه تلخ است دورتر از دور بودن .


آدمک !!

آدمک اخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همینجاست بخند

آن خدایی که بزرگش خواندی
به خدا مثل تو تنهاست بخند

دست خطی که تو را عاشق کرد
شوخی کاغذی ماست بخند

فکر کن درد تو ارزشمند است
فکر کن گریه چه زیباست بخند

صبح فردا به شبت نیست که نیست
تازه انگار که فرداست بخند

راستی آنچه به یادت دادیم
بر زدن نیست که درجاست بخند

آدمک نغمه آغاز نخوان
به خدا آخردنیاست بخند

پنج وارونه چه معــنا دارد ؟!

پنج وارونه چه معــنا دارد ؟!


خواهر کوچکم از من پرسید

من به او خندیدم

کمی آزرده وحیرت زده گفت :

روی دیوار و درختـــــان دیدم

باز هم خندیدم...

گفت دیروز خودم دیدم پسـر همسایه

پنج وارونه به مینـــــو میداد

آنقَـــــــــدَر خنده برم داشت که طفلک ترسید

بغلش کردم و بوسیــــــــدم  و با خود گفتم


بعدها وقتی غم سقف کوتاه دلت را خم کرد

بی گمان می فهمی

- پنج وارونه چه معنا دارد

قانون عشق

قانون عشق


یک پسر با یک نگاه از یک دختر خوشش میاد ... و عشق از طرف اون شروع میشه ... تا جایی که

زندگیش رو پای عشقش میذاره ...

اما دختر باور نمیکنه ...

چون یک چیزهایی دیده و شندیده ...

تا دختر میاد پسر رو باور کنه ، پسر دلسرد و خسته میشه ..

میره با یکی دیگه ...

بعد که دختر تازه تونسته پسر رو باور کنه میره طرفش ...

اما پسر رو با یکی دیگه میبینه ...

اینجاست که میگه: حدسم درست بود ...

و اشتباهی رو میکنه که قبلاً کرده بود ...

و همه چیز از بین میره

چند تا دوسم داری ؟

چند تا دوسم داری ؟

همیشه وقتی یکی ازم می پرسید چند تا دوسم داری یه عدد بزرگ میگفتم...

ولی وقتی تو ازم پرسیدی چند تا دوسم داری گفتم : یکی !!!


میدونی چرا ؟

چون قوی ترین و بزرگترین عددیه که میشناسم ...

دقت کردی که قشنگترین و عزیز ترین چیزای دنیا همیشه یکین ؟

ماه یکیه ... خورشید یکیه ... زمین یکیه ... خدا یکیه ... مادر یکیه ... پدر یکیه ...

تو هم یکی هستی ... وسعت عشق من به تو هم یکیه ...

پس اینو بدون از الان و تا همیشه یکی دوستت دارم


داستان پادشاه و روستایی و تخته سنگ


در زمانهای گذشته پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد وبرای اینکه عکس العمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد

بعضی از بازرگانان وندیمان ثرتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند بسیاری هم غرولند می کردند که این چه شهری است که نظم ندارد حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و............

نزدیک غروب یک روستایی که پشتش بار میوه بود نزدیک سنگ شد وبا هر زحمتی که بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت وان را کناری قرار داد ناگهان کیسه ای دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود کیسه را باز کرد داخل ان سکه های طلا ویک یاداشت پیدا کرد

پادشاه نوشته بود:
هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد

داستان ((چرا زندگی ؟))

ازمن پرسید:

به خاطرچه کسی زنده ای؟

بااینکه دلم می خواست فریاد بزنم به خاطرتو

با بغض درگلویم گفتم:
به خاطرهیچکس

ازمن پرسید:

پس برای چی زندگی می کنی؟





باگریه گفتم:

به خاطرهیچی

ازاوپرسیدم:

به خاطرچه کسی زنده ای؟

با گریه گفت:
به خاطراون کسی که به خاطرهیچ کس زنده است!